نقاشي

نقاشي

در حدود سال ۱۲۰۰ میلادی درزمینهٔ تذهیب و نقاشی نسخ خطی شیوه‌ای جدید پدید آمد که از سبک بیزانسی اثر پذیرفته بود. ویژگی شاخص این سبک، شیوه دلپذیری بود که در انتقال حس عمیق سرزندگی درصحنه‌های مصور داشت.

با سپری شدن قرن سیزدهم، تذهیب نیز اهمیت بیشتری یافت. مدارس، کلیسا و دانشگاه‌ها بیش از گذشته کتاب طلب کردند. این کتاب‌ها را دیگر نمی‌شد تنها در صومعه نوشت، بلکه برخی کارگاه‌های تخصصی نیز که در شهرهای رو به رشد اروپایی برپاشده بودند به کمک آمدند.

خانواده سلطنتی نیز علاقه بسیاری به کتاب نشان می‌داد، اما کتاب‌های موردعلاقه آن‌ها با کتاب‌های دوره رومی وار تفاوت داشت. کتاب‌های پیشین در جمع رهبانان خوانده می‌شد. بسیاری از کتاب‌های دوره گوتیک مناسب عبادت‌های فردی بود و اغلب با عنوان «کتاب سرودهاي مذهبی» (مجموعه‌ای از مزا میر داود) و نیز «کتب احوال» (کتاب دعاهای شخصی) شناخته می‌شد. در این دوره کتاب‌هایی هم با مضامین غیرمذهبی تولید می‌شد.

پاریس مرکز تولید نسخ خطی باشکوهی شد که اغلب برای پادشاهان فرانسوی طراحی و تولید می‌شدند. در طول سلطنت لویی چهارم (۱۲۲۶- ۱۲۷۰) آثار بی‌نظیری خلق شدند. در پایان قرن سیزدهم، نگارگران اغلب آدم‌هایی بااندام دراز درزمینه های طلایی می‌کشیدند و در قاب‌های سنتی قرار می‌دادند.

نقاشی دیواری گوتیک در اروپای جنوبی بود که گسترش یافت. هم‌زمان با تکامل سبک گوتیک، ایتالیایی‌ها به جست‌وجوی راه‌هایی برای ترکیب معماری گوتیک و نقاشی دیواری پرداختند. بهترین تلفیق زمانی حاصل شد که ساختمان‌هایی که پیش از آن فقط در پس‌زمینه اثر و در پشت سر آدم‌ها نشان داده می‌شد، به‌صورت عنصری اصلی در ترکیب‌بندی وارد گردید.

وقتی نقاشان ایتالیایی اقدام به جا دادن این اندام‌ها در فضاهای معماری کردند، اولین تمرین‌ها درزمینهٔ بعد نمایی را آغاز کردند. این کار باعث شفافيت بيشتر نقاشي و قدمي مهم در جهت نقاشي شبیه‌سازی بود.

تزيينات محراب اصلي آسيسي نمونه‌ای از آميختن این‌گونه هنر و معماري است. نقاشي به غناي كل بنا می‌افزاید و رابطه‌ای عميق و دروني با معماري آن برقرار می‌سازد.

نقاشان ايتاليا سرانجام توانستند تصويري جديد از عالم به وجود آورند، همان تصويري كه در تفكر رنسانس موجود بود. از سوي ديگر دربار فرانسه به ارزش‌های هنري تثبیت‌شده در نقاشي پاي بند ماند. گرچه عناصري از هنر ايتاليا به عاريه گرفته می‌شد، اما آن‌ها را بسيار ماهرانه در قالب‌های هنري خود می‌گنجاندند.

در حدود سال ۱۴۰۰ ميلادي، سبك گوتيك بین‌المللی شكل گرفت و در دربارهاي اروپا رواج يافت. در اين شيوه، خشكي سابق هنر گوتيك با تصوير كردن احساسات طبيعي تعديل يافت و ملایم‌تر شد. اين سبك را نقاشان ايتاليايي معرفي كردند؛ اما هر چه ایتالیایی‌ها واقعیت‌های ساده را نقش می‌زدند، دربارهاي شمال اروپا به صحنه‌های غريب و کم‌نظیر می‌پرداختند، صحنه‌هایی كه سرشار از تضاد و جزييات بودند.

هنرمندان فلاندري به تكميل روشي جديد رنگ‌روغن پرداختند و همين به نقاش اجازه می‌داد تا بتواند حتي بسيار بهتر از مينياتوريست به جزييات بپردازد. اين روش جديد به نقاش امكان داد تا به‌گونه‌ای كه قبلاً حتي تصورش را هم نمی‌کرد، با نور و رنگ بازي كند؛ اما علی‌رغم این‌ها، تأثیر نهايي آثار فلاندري غیرواقعی می‌نماید و اين شايد به خاطر كمي حركت و نمادگرايي سنگيني است كه در اين نقاشی‌ها به چشم می‌خورد.   

منبع : راهنمای هنر گوتیک          نویسنده : خوزه براکونز         ترجمه : سیما ذوالفقاری